سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یه غزل ناب ماه رمضونی - بی پلاک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یه غزل ناب ماه رمضونی - بی پلاک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • درباره یه بی پلاک

    بی پلاک
    حاج نعمت
    روزی در ذهنم نقش بست که خیلی کوچک بودم. هنوز خاطراتی از سیمایش در پس زمینه دلم خودنمایی می‏کند و همچون خاطراتی که از بهشت -قبل از اخراج خانواده مان- در وجودم غلیان می کند، آرام بخش آنات و لحظات تاریک زندگیم شده است. ...اما او هم همانند پدران دیگر زود پر کشید. خیلی زود. مثل همت مثل باکری مثل ناصر کاظمی مثل عبدالحسین برونسی مثل ... عجیب دوستش دارم این گمشته بی‏مزار را که امروزه مفقود الاثر می‏خوانندش. راست می‏گویند؛ چرا که نخواستیم بر دلمان تاثیری بگذارند.مفقود الاثر. ... و امروز به اسم او قلم می‏زنم ..:: حاج نعمت ::.. فامیلیش؟؟؟ اصلا مهم نیست.وقتی خودش عشق می‏کند با این فاطمی بودن ،این گمنامی،بگذار بگذریم. *********************** در اینجا: آنچه مورد نیاز مادحین است خواهید یافت. اشعار،سرود، و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) که دارای غنای معنایی است به همت شاعر عزیز آقای رضا تاجیک جمع‏آوری می‏گردد. در این مجموعه تلاش شده تا آنچه مورد نظر پیر و مرادمان حضرت سید علی آقای خامنه ای دامه توفیقاته می‏باشد لحاظ شود. .::«تا چه قبول افتد و چه در نظر آید»::.
  •  پرچم بی پلاک


  •  پرچم عشاق











  •  اشتراک در وبلاگ


  •  

    بی پلاک
    نادان از آنچه همدم حکیم است، می گریزد . [امام علی علیه السلام]
  • یه غزل ناب ماه رمضونی
    نویسنده: حاج نعمت دوشنبه 87/6/11
  • سلام

    عیدتون مبارک

    تق تق صدای در شد و خواب از سرم پرید
    بابا رسید و گفت که ماه خدا رسید
    نان و پنیر و سبزی و خرما به دست او
    - دستم پر است اهل و عیالم کمک کنید
    ما پیشواز ماه خدا رفته بوده ایم
    این ضعف تشنگی که امان مرا برید
    امواج رادیو همگی قاصدک شدند
    رهبر هلال ماه خدا را به چشم دید
    جانم چه مژده ای چه خبر بهتر از همین
    ماه عسل شد و دلم از سینه پر کشید
    مادر صدا زده:پسرم سفره را بچین
    قند و شکر ببر که دگر چای دم کشید
    با بوی آش رشته و نعنای داغ آن
    دیگر ز گوشه ی دهنم آب می چکید
    بابا کنار سفره ی افطار می نشست
    بازم تذکرات قدیم و کمی جدید
    - فردا به عهده ی تو ؛ نشد، با برادرت
    باید که نان سنگک و یا بربری خرید
    امشب به بعد، بزم مناجات هم به پاست
    در محفل محمد و منصور یا سعید
    *
    اقوام هم ز ما همه دعوت نموده اند
    تک تک نوشته ام همه را بین سررسید
    یکشنبه خاله جان و سه شنبه عمو علی
    جمعه عزیز و جمعه ی بعدش عمو حمید
    چون که عموی من به شهادت رسیده است
    یک روز می رویم سر خاک این شهید
    کی میشود که خانه ی مادرزنم روم؟!!!
    بابا: رضا,رضا....گل خواب از سرم پرید

    شاهکار رضا تاجیک-87

    *  مادحان عزیز و دوست داشتنی
    حاج محمد رضا طاهری، حاج منصور ارضی و حاج سعید حدادیان


  • از قلب شکسته ات برایم بنویس ( )