عمو جون یادگار برادرت پیشت رسیده
چون که هل معین و تو خیمه ها ز غم شنیده
اومده اونجایی که پر از شمیم عطر سیبه
تا برات کاری کنه عدو نگه حسین غریبه
بلا گردون تو هستم عمو قربون تو هستم2
اومده هدیه بیاره جونشو با دست برا دوست
نمی تونه چون که دستش شده آویزه بر پوست
اومده زخمای پیکرت رو تا که بند بیاره
نمی تونه چون که یک دست به بدن بیشتر نداره
نداره این سینه من ترسی از شمشیر دشمن2
خیمه موندن به سرش نمی ره این سینه عاشق
به خدا تا جون داره دلم می خونه لا افارق
هر چی جون دارم عمو جمع می کنم میون بازوم
ببرم تا تو رو سوی خیمه ها من آروم آروم
تنها شاه این زمونی تو باید زنده بمونی
رضا تاجیک-سبک 11 - در آرشیو موضوعی سبکها را بشنوید |