سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بررسى روایاتى درباره قیام پیش از ظهور حضرت مهدى(عج)قسمت2 - بی پلاک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بررسى روایاتى درباره قیام پیش از ظهور حضرت مهدى(عج)قسمت2 - بی پلاک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • درباره یه بی پلاک

    بی پلاک
    حاج نعمت
    روزی در ذهنم نقش بست که خیلی کوچک بودم. هنوز خاطراتی از سیمایش در پس زمینه دلم خودنمایی می‏کند و همچون خاطراتی که از بهشت -قبل از اخراج خانواده مان- در وجودم غلیان می کند، آرام بخش آنات و لحظات تاریک زندگیم شده است. ...اما او هم همانند پدران دیگر زود پر کشید. خیلی زود. مثل همت مثل باکری مثل ناصر کاظمی مثل عبدالحسین برونسی مثل ... عجیب دوستش دارم این گمشته بی‏مزار را که امروزه مفقود الاثر می‏خوانندش. راست می‏گویند؛ چرا که نخواستیم بر دلمان تاثیری بگذارند.مفقود الاثر. ... و امروز به اسم او قلم می‏زنم ..:: حاج نعمت ::.. فامیلیش؟؟؟ اصلا مهم نیست.وقتی خودش عشق می‏کند با این فاطمی بودن ،این گمنامی،بگذار بگذریم. *********************** در اینجا: آنچه مورد نیاز مادحین است خواهید یافت. اشعار،سرود، و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) که دارای غنای معنایی است به همت شاعر عزیز آقای رضا تاجیک جمع‏آوری می‏گردد. در این مجموعه تلاش شده تا آنچه مورد نظر پیر و مرادمان حضرت سید علی آقای خامنه ای دامه توفیقاته می‏باشد لحاظ شود. .::«تا چه قبول افتد و چه در نظر آید»::.
  •  پرچم بی پلاک


  •  پرچم عشاق











  •  اشتراک در وبلاگ


  •  

    بی پلاک
    آن که نخست دست به ستم گشاید فردا پشت دست خاید . [نهج البلاغه]
  • بررسى روایاتى درباره قیام پیش از ظهور حضرت مهدى(عج)قسمت2
    نویسنده: حاج نعمت دوشنبه 87/3/20
  • 6 ـ روایت سَدیر صیرفىّ
     سدیر بن حُکیم بن صُهیب صیرفىّ از امام صادق علیه‏السلام روایت مى‏کند که آن حضرت فرمود:
     اى سدیر! در خانه‏ات بنشین و چون پلاسى از پلاسهاى خانه باش (و از خانه بیرون مرو). مادامى که شب و روز آرام هستند، آرام باش، (امّا) هرگاه به تو خبر رسید که سُفیانى خروج کرد پس به سوى ما کوچ کن؛ هر چند با پاى پیاده(13).
     سند
     علاّمه مجلسى مى‏نویسد: سند آن حَسن یا مُوثّق است(14). در تنقیح المقال، سدیر را حَسن معرفى مى‏کند، ولى صاحب معجم رجال الحدیث(15)، وى را مُوثّق مى‏داند.
     بنابراین، روایت یاد شده از نظر سَند، معتبر است.
     مُفاد
     1 ـ بیان برخى از نشانه‏هاى پیش از ظهور ولىّ عصر(عج).
     2 ـ احتمال اینکه از قضایاى شخصى و به عبارتى ناظر به مورد خاص باشد؛ زیرا گر چه از ظاهر روایت یاد شده، لزوم سکون و سکوت تا زمان خروج سفیانى استفاده مى‏شود، امّا با توجّه به ویژگیها و حالات شخصى «سدیر» مشخص مى‏شود که وى هر چند داراى خلوص نیّت بود، لکن فردى احساسى بوده و صلاحیت و توان قیام موفّق و تشکیل حکومت دینى را نداشته است؛ زیرا درباره او از امام صادق علیه‏السلام روایتى نقل شده که آن حضرت فرمود: «سَدیر عصیدة بکلّ لون»(16)؛ سدیر به هر رنگى پیچیده است. و هنگامى که او و عبد السّلام بن عبد الرحمان به زندان افتادند، حضرت آزادى آنان را از خدا خواسته است و آزاد شدند(17).
     در اصول کافى، باب 100، فى قلّة عدد المؤمنین، حدیث شماره 4، روایتى نقل شده مبنى بر ایراد سدیر صَیرفى به امام صادق علیه‏السلام که چرا با وجود این همه یاران، قیام نمى‏کنى، و پاسخ حضرت که اگر هفده نفر شیعه مى‏داشتم قیام مى‏کردم.
     گفت‏وگوى امام صادق علیه‏السلام بـا سَدیر صیرفىّ
     از سدیر صیرفىّ روایت شده که مى‏گوید: بر امام صادق علیه‏السلام وارد شدم و گفتم: به خدا سوگند نشستن براى شما روا نیست.
     حضرت در پاسخ فرمودند: چرا؟
     گفتم: به دلیل بسیارى دوستان، شیعیان و یاران شما. به خدا سوگند اگر امیرالمؤمنین علیه‏السلام به اندازه شما شیعیان، یاران و دوستان داشت قبیله‏هاى تیم و عَدىّ (یعنى قبیله ابوبکر و عمر) در حق خلافت او طمع نمى‏کردند.
     فرمود: اى سدیر! امید است چه تعدادى باشند؟
     گفتم: صد هزار.
     فرمود: صد هزار؟
     گفتم: آرى و (بلکه) دویست هزار.
     فرمود: دویست هزار؟
     گفتم: آرى (شاید) نصف دنیا.
     (آن گاه به دنبال این گفت‏وگو، با هم به محلى در نزدیکى مدینه به نام «ینبع» رفتند و در آنجا بچه‏اى بود که چند بزغاله را مى‏چرانید) حضرت به سدیر فرمود:
     اگر به تعداد این بزغاله‏ها شیعه مى‏داشتم، نشستن برایم روا نبود...
     سدیر مى‏گوید: بزغاله‏ها را شمردم، (دیدم) هفده رأس است(18).
     
    7 ـ روایت ابى المُرهَف
     ابوالمرهف از امام باقر علیه‏السلام روایت مى‏کند که آن حضرت فرمود:
     گرد و غبار بر سر کسى نشیند که آن را برانگیخته است (هر کس فتنه‏اى به پا کند زیانش بیش از دیگران به خود او مى‏رسد)(19). محاضیر، هلاک شدند.
     عرض کردم: فدایت گردم محاضیر چه کسانى هستند؟
     فرمود: شتابزدگان (و تندروان). هلا آنان (یعنى حاکمان جور و مخالفان شما) کسى را زیر نظر مى‏گیرند و تعقیب مى‏کنند که در معرض دید آنان باشد (یا متعرض حکومت آنان شود)، سپس فرمود: اى ابوالمُرهف! آنان قصد مصیبت و گزندى به شما نکنند مگر اینکه خداوند عزّوجلّ براى آنان سرگرمى پیش آورد (که مانع اجراى نقشه شوم آنان گردد).
     آن گاه امام باقر علیه‏السلام (با حال تفکر) چشم به زمین دوخت و فرمود: اى ابوالمرهف!
     عرض کردم: بلى.
     فرمود: آیا گروهى را دیده‏اى که جان خود را در راه خدا وقف کرده باشند و خداوند براى آنان گشایشى قرار نداده باشد؟ آرى به خدا سوگند که قطعا براى آنان گشایشى قرار خواهد داد(20).
     سند
     روایت یاد شده از نظر سند، بر حسب نظر علاّمه مجلسى رحمه‏الله در مرآة العقول ضعیف است.
     مُفاد
     1 ـ نهى از شتابزدگى و تندروى براى قیام.
     2 ـ عنایت و گشایش الهى شامل حال کسانى مى‏شود که جان خود را در راه خدا وقف کرده باشند.
     
    8 ـ روایت فضل کاتب
     فضل بن سلیمان کاتب گوید: من در حضور امام صادق علیه‏السلام بودم که نامه‏اى از ابومسلم خراسانى براى او آمد، حضرت به آورنده نامه فرمود:
     براى نامه تو جوابى نیست، از پیش ما بیرون برو.
     پس ما شروع کردیم با یکدیگر محرمانه سخن گفتن، امام علیه‏السلام فرمود:
     اى فَضل! چه سخنى آهسته و محرمانه مى‏گویید؟ همانا خداوند عزّوجلّ به سبب شتاب بندگان، شتاب نمى‏کند. هر آینه از جا کندن کوه آسان‏تر است از برافکندن و سرنگون کردن حکومتى که عمرش به سر نیامده است.
     آن گاه فرمود: راستى فلان پسر فلان تا به هفتمین نفر از فرزندان فلان (منصور عبّاسى) رسید (که اینان به حکومت مى‏رسند).
     عرض کردم: قربانت گردم، پس نشانه میان ما و شما (براى خروج شما و قیام) چیست؟
     فرمود: اى فضل! از جاى خود حرکت مکن تا اینکه سفیانى خروج کند، پس هرگاه سفیانى خروج کرد، به سوى ما روى آورید ـ این جمله را سه بار تکرار کرد ـ و این از نشانه‏هاى حتمى (ظهور حضرت ولیّعصر امام قائم(عج) ) است(21).
     سند
     در مرآة العقول(22) آمده است که حدیث مزبور «موثّق» است، ولى در تنقیح المقال(23)، فضل بن سلیمان کاتب را امامى مجهول الحال معرفى مى‏کند.
     یادآور مى‏شود که وى کاتب دربار منصور عبّاسى و پسرش مهدى عبّاسى، و عهده‏دار حساب ثبت و ضبط خراج و مالیاتها بوده است(24)
     مُفاد
     1 ـ فراهم نبودن شرایط زمانى براى امامت امام صادق علیه‏السلام و لذا نقل شده که آن حضرت در پاسخ به نامه ابومسلم مَروزى فرموده است:
     «ما أنت من رجالى و لا الزّمان زمانى»(25)؛ نه تو از یاران منى و نه زمانه زمانه من است.
     2 ـ نهى از شتابزدگى براى قیام.
     3 ـ بیان خبر غیبى که هفت تن از تبار منصور عبّاسى حکومت خواهند کرد.
     4 ـ بیان برخى از نشانه‏هاى قطعى ظهور ولىّ عصر(عج).
     
    9 ـ روایت ابو بَصیر
     ابو بصیر از امام صادق علیه‏السلام روایت مى‏کند که آن حضرت فرمود:
     هر پرچمى که پیش از قیام حضرت قائم(عج) برافراشته شود، صاحب آن طاغوت است که در مقابل خداوند عزّوجلّ پرستش مى‏شود(26).
     سند
     سلسله سند روایت مزبور، همان‏گونه که علاّمه مجلسى رحمه‏الله نوشته موثّق(27) و معتبر است.
     مُفاد
     نهى از همراهى با پرچمى که داراى دعوت نفسانى باشد؛ زیرا با توجّه به فقره پایانى روایت شماره 456 روضة الکافى: «من رفع رایة ضلالةٍ فصاحبها طاغوتٌ» اطلاق روایت یاد شده بر حسب مقتضاى جمع عرفى باید مقید شود و بنابراین هر کسى که پرچم ضلالت و گمراهى برافرازد و داعیه نفسانى داشته باشد، صاحب آن طاغوت است، نه کسى که به حق و حکم الهى دعوت مى‏کند.
     
    10 ـ روایت مالک بن اَعیَن
     مالک بن اعین جهنىّ گوید: از امام باقر علیه‏السلام شنیدم که مى‏فرمود:
     هر پرچمى که پیش از قیام حضرت قائم علیه‏السلام برافراشته شود، صاحب آن طاغوت است(28).
     مُفاد این روایت نیز همچون روایت ابو بصیر است که نگاشته شد.


  • از قلب شکسته ات برایم بنویس ( )