ای بی قرار روضه های عمه زینب ای چشمهایت آشنای عمه زینب
هر صبح و شب از داغ جدت روضه خوانی ای سوخته با غصه های عمه زینب
گر چه رهم از تو جدا کردم همیشه چون تو سیه پوشم برای عمه زینب
آقا گمانم در میان زینبیون خالیست جایت در عزای عمه زینب
می کوبی آقا روی سینه مشت خود را گویی خدایا! جان فدای عمه زینب
در کربلا و کوفه و شام بلا تو گریان شدی با ناله های عمه زینب
همراه زنجیر ستم خون گریه کردی در شام رفتی پا به پای عمه زینب
رضا تاجیک