منم چکیده ی درد و منم عصاره ی صبر منم عقیله ی معروف در هزاره ی صبر
شهیر عالم عزت، سفیر دولت عشق در آسمان خصائل منم ستاره ی صبر
منم غریبه ی آوازه دار شام غریب منم موذن دل خسته ی مناره ی صبر
دیدم و نرسیدم به صبح روشن وصل به سان شمع شدم آب از شراره ی صبر
شکست خورده ی امواج پر خروش فراق به گل نشسته ی تبعیدی کناره ی صبر
در اوج حادثه دیدم که صبر کم آورد من ایستاده به گودال، در نظاره ی صبر
غروب روز دهم صبر هم دخیلم شد شدم ضریح توسل، و راه چاره ی صبر