موسای آل مرتضی در بین نیل غصه ها
از دست فرعون زمان گشته به راه حق فدا
هارون موسی از وفا بود همرهش در هر کجا
هارون عباسی ببین تندیس ظلم است و جفا
جمله تمام عرش حق کردند لباس غم به تن
از اوج سوز غربتش گریان او گشته خدا
بر روی تخته پاره ای جسم امیر کاظمین
بر جسر بغداد است سه روز در بین اشک و ناله ها
هاتف بر آورده ندا این مرد تنها و غریب
باشد امام رافضی خاکم به سر از این نوا
او را ز بند سلسله یک دم مسازیدش جدا
که خون تازه می چکد از پیکرش چون مجتبی
کو دخترش تا بهر او سوز و نوایی سردهد
تا مثل زهرا مادرش تشییع نگردد در خفا
مردم بپرسند از دگر بهر نماز و کفن و دفن
آخر کجاست دیر است دگر کو پس چه شد صاحب عزا
ناگه مثال کربلا آن حجت حق خدا
بهر نماز باب خود از ره رسید مولا رضا
گفت او به اهل عالمین پایان نگشته نسل ما
ما مانده ایم در راه حق تا قائم آل عبا
رضا تاجیک
سبک واحد