به چشمی پر زخون به دستی بی رمق
بگیرم پرده را ز روی این طبق
چو گل می بویمت ز غم می گویمت
قاری قرآن منی یک شبه مهمان منی
جانی و جانان منی
اباالمظلوم حسین حسین 3
عقب ماندم پدر شبی از قافله
ببین پای مرا شده پر آبله
پدر جان از وفا ببر همره مرا
بر داغ تو منادیم بر عمه منع شادیم
بابا بار زیادیم
اباالمظلوم حسین حسین 3
کنم گیسوی خود پدر فرش رهت
تمام جسم من چنان روی مهت
سه ساله دخترت شبیه مادرت
قدم از بار غم خمید زجر روی خاکم می کشد
اما کس موی من ندید
اباالمظلوم حسین حسین 3
رضا تاجیک-سبک 13 - در آرشیو موضوعی سبکها را بشنوید |