سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خواب أم الفضل و تعبیر آن - بی پلاک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خواب أم الفضل و تعبیر آن - بی پلاک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • درباره یه بی پلاک

    بی پلاک
    حاج نعمت
    روزی در ذهنم نقش بست که خیلی کوچک بودم. هنوز خاطراتی از سیمایش در پس زمینه دلم خودنمایی می‏کند و همچون خاطراتی که از بهشت -قبل از اخراج خانواده مان- در وجودم غلیان می کند، آرام بخش آنات و لحظات تاریک زندگیم شده است. ...اما او هم همانند پدران دیگر زود پر کشید. خیلی زود. مثل همت مثل باکری مثل ناصر کاظمی مثل عبدالحسین برونسی مثل ... عجیب دوستش دارم این گمشته بی‏مزار را که امروزه مفقود الاثر می‏خوانندش. راست می‏گویند؛ چرا که نخواستیم بر دلمان تاثیری بگذارند.مفقود الاثر. ... و امروز به اسم او قلم می‏زنم ..:: حاج نعمت ::.. فامیلیش؟؟؟ اصلا مهم نیست.وقتی خودش عشق می‏کند با این فاطمی بودن ،این گمنامی،بگذار بگذریم. *********************** در اینجا: آنچه مورد نیاز مادحین است خواهید یافت. اشعار،سرود، و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) که دارای غنای معنایی است به همت شاعر عزیز آقای رضا تاجیک جمع‏آوری می‏گردد. در این مجموعه تلاش شده تا آنچه مورد نظر پیر و مرادمان حضرت سید علی آقای خامنه ای دامه توفیقاته می‏باشد لحاظ شود. .::«تا چه قبول افتد و چه در نظر آید»::.
  •  پرچم بی پلاک


  •  پرچم عشاق











  •  اشتراک در وبلاگ


  •  

    بی پلاک
    اگر آلودگی دلهایتان یا پرگویی شما نبود، آنچه را من می شنوم، می شنیدید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
  • خواب أم الفضل و تعبیر آن
    نویسنده: حاج نعمت سه شنبه 86/10/18
  • چهارده نور پاک (فارسی) - دکتر عقیقى بخشایشی - ج 5 - ص 587 - 588

    خواب أم الفضل و تعبیر آن

    ابن سعد در کتاب " طبقات " از عبد الله بن بکر بن حبیب سهمى و او از حاتم بن صنعه نقل مى کند : ام الفضل همسر عباس بن عبد المطلب مى گوید : " شبى قبل از تولد حسین ( علیه السلام ) در خواب دیدم که پاره اى از گوشت بدن پیغمبر جدا شد و در دامان من قرار گرفت . تعبیر این خواب را از رسول خدا ( صلى الله علیه وآله ) پرسیدم . فرمود : " اگر خوابت از خوابهاى راستین باشد ، به زودى دخترم داراى پسرى مى شود و من او را براى شیر دادن به تو مىسپارم " . ایام یکى پس از دیگرى مى گذشت . از فاطمه ( س ) پسرى متولد شد و او را براى شیر دادن به من سپردند . روزى او را نزد رسول خدا بردم . آن حضرت او را روى زانوى خویش نشانید و شروع به بوسیدنش کرد ، در آن هنگام قطره اى از بول او بر جامهء پیغمبر افتاد . من او را به شدت از دامان رسول خدا ( صلى الله علیه وآله ) دور کردم ، به نوعى که به گریه افتاد . ‹ صفحه 588 › رسول خدا به گونه اى غضبناک فرمود : " آرام ، اى ام الفضل ! جامهء من شسته مى شود ، ولى تو فرزندم را آزردى " . من حسین ( علیه السلام ) را به حال خویش گذاشتم و براى آوردن آب از اتاق خارج شدم . هنگامى که بازگشتم ، دیدم رسول خدا ( صلى الله علیه وآله ) مىگرید . گفتم : " یا رسول الله ! علت گریهء شما چیست ؟ " فرمود : " لحظه اى پیش جبرئیل نزد من آمد و خبر داد که امتم این فرزندم را به قتل مى رسانند . خداوند متعال در روز قیامت ، شفاعت مرا نصیب آنان نگرداند " .

    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

    ‹ پاورقى ص 587 › 1 . ولى أشهر آن است که ولادت آن بزرگوار در سوم شعبان سال سوم هجرت رخ داده است . 2 . مؤلف شرح قاموس مى گوید : " قبل از اسلام ، هیچ کس به نام حسن و حسین نامگذارى نشده بود و نخستین کسانى که به این نامها نامیده شدند ، سیدان جوانان بهشتى ، حسن و برادرش حسین ، فرزندان فاطمهء زهرا بودند " . ( تاج العروس ، ج 2 ، ص 177 ) [ مترجم ]


  • از قلب شکسته ات برایم بنویس ( )