یا حبیبی یا حسین
دنبال یه کلوم حرف حساب میگشتم که بتونه حال دلمو برات بگه عزیزم ولی ...
...تا به این چند بیت رسیدم.
تا اومدم برات بگم یادم افتاد که حرف از عاشقی طهارت میخواد
وضو گرفتم تا طهارت ظاهری به دست بیارم.
نازنین! طهارت باطنی من با تو
بیا مث قدیما کمکم کن؛ یه جورایی که عطر وجودت رو استشمام کنم.
بسم الله
مُحرَّم است و دل ما هنوز مَحرَم نیست
وجود ناقصم آماده مُحرَّم نیست
همه زسستی این بیاراده میباشد
اگر که عهد دلم با نگار محکم نیست
همیشه دیر رسیدم به وعدگاه وصال
برای آنکه هنوز این گدا منظّم نیست
ز بیوفایی و جور و جفای ما باشد
اگر شرایط روز فرج فراهم نیست
به سود ماست که خدمتگزار او باشیم
وگرنه نوکر مخلص به درگهش کم نیست
به اشک روضه غبار گناه میشوییم
که بر طهارت این اشک ،آب زمزم نیست
میان غفلت و عصیان ، اسیر اما شکر
هنوز جز گل نرگس کسی پناهم نیست
اگر که فیض زیارت نصیب ما گردد
مزار زائر ارباب ، کربلا گردد
احسان محسنیفرد