ازل بهر متانت منصب می آفریدند
برای شعر محنت مطلب می آفریدند
سما بی کسی را کوکب می آفریدند
مصیبت را برای زینب می آفریدند
دوباره زغصه شده این ذکر هر لب
امان از امان از امان از قلب زینب2
ز جا خیز و درس غیرت از زینب آموز
به طوفان حقارت، عزت از زینب آموز
در اوج بی کسی اش عفت از زینب آموز
در این بحر معاصی، عصمت از زینب آموز
گرفتم ز غصه زبان روضه امشب
امان از امان از امان از قلب زینب2
شجاعت عطشان در صحرای نیمه راهش
نظر کن قدر عشقش را در آوای آهش
تو زیبایی شناسی را بشناس از نگاهش
مقام صبر باشد معیار قدر و جاهش
شده دل به عشق دل زینب پر تب
امان از امان از امان از قلب زینب2
رضا تاجیک |