خطبهء حضرت سجاد ( علیه السلام )
نزدیک مدینه در این هنگام ، امام سجاد ( علیه السلام ) با دست خود اشاره کرد که ساکت شوند . فورا مردم ساکت شدند . آنگاه به ایراد سخن پرداخت : " سپاس خداوندى راست که پروردگار دو جهان و فرمانرواى روز جزا و آفرینندهء همهء مخلوقات است . آن خداوندى که از ادراک عقلها دور ، و رازهاى پنهان ، نزد او آشکار است . خداوند را به خاطر برخورد با گرفتاریها و سختیهاى روزگار و داغهاى دردناک و گزندهاى غم اندوز و مصیبتهاى بزرگ و سخت و اندوه آور و بلیات سنگینى که به ما رسید ، سپاس مىگزارم . ‹ صفحه 693 › اى مردم ! حمد خداى را که ما را با مصیبتهاى بزرگ و شکاف بزرگى که در اسلام واقع شد ، امتحان کرد . همانا ابا عبد الله و عترت او کشته شدند و زنان او اسیر گردیدند و سر مقدس او را بر بالاى نیزه در شهرها گردانیدند و این مصیبتى است که نظیر و مانندى ندارد . اى مردم ! کدام یک از مردان شما پس از وقوع این مصیبت دلشاد خواهد بود ؟ کدام دلى است که از غم و اندوه خالى بماند و کدام چشمى است که از ریختن اشک خوددارى کند ؟ در صورتى که هفت آسمان بر او گریستند و ارکان آسمانها به خروش آمد و اطراف زمین نالیدند و شاخه هاى درختان و ماهیان و امواج دریاها و فرشتگان مقرب و همهء اهل آسمان ها در این مصیبت عزادار شدند . اى مردم ! کدام دلى است که از کشته شدن حسین ( علیه السلام ) از هم نشکافت ؟ اى مردم ! کدام دلى است که بر او نگرید و کدام گوشى است که بتواند این مصیبت بزرگ را که بر اسلام رسیده است بشنود و کر نشود ؟ اى مردم ! ما را پراکنده ساختند و از شهرهاى خود دور کردند . گویا ما از اهل ترکستان و کابل هستیم ! بى آنکه مرتکب جرم و گناهى شده ، یا تغییرى در دین اسلام داده باشیم . همانا چنین رفتار و برخوردى را از گذشتگان به یاد نداریم و این جز بدعت نیست . به خدا قسم اگر پیغمبر اکرم ( صلى الله علیه وآله ) به جاى توصیههایى که در حق ما نمود ، فرمان جنگ با ما را مى داد ، بیش از این نمىتوانستند کارى بکنند . انا لله وانا إلیه راجعون . مصیبت ما چقدر بزرگ و دردناک و سوزاننده و سخت و تلخ و دشوار بود . از خداى متعال خواهانیم که در برابر این مصایب و سختیها به ما اجر و رحمت عطا کند ، زیرا او قادر و انتقام گیرنده است " . چون خطبهء حضرت سجاد ( علیه السلام ) به اینجا رسید ، صوحان بن صعصة بن صوحان ( 1 ) که مردى زمینگیر بود ، از جا برخاست و عذرخواهى کرد : " یابن رسول الله ! من از پا افتاده و زمینگیر ‹ صفحه 694 › بودم و بدین جهت نتوانستم شما را یارى کنم " . حضرت ، عذر او را پذیرفت و از او تشکر کرد و بر پدرش ، صعصعه ، رحمت فرستاد .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
‹ پاورقى ص 693 › 1 . صوحان از اصحاب أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) بود و همراه او در جنگهاى جمل وصفین ونهروان شرکت داشت .
|