سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محشر و فاطمه زهرا ( س ) - بی پلاک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محشر و فاطمه زهرا ( س ) - بی پلاک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • درباره یه بی پلاک

    بی پلاک
    حاج نعمت
    روزی در ذهنم نقش بست که خیلی کوچک بودم. هنوز خاطراتی از سیمایش در پس زمینه دلم خودنمایی می‏کند و همچون خاطراتی که از بهشت -قبل از اخراج خانواده مان- در وجودم غلیان می کند، آرام بخش آنات و لحظات تاریک زندگیم شده است. ...اما او هم همانند پدران دیگر زود پر کشید. خیلی زود. مثل همت مثل باکری مثل ناصر کاظمی مثل عبدالحسین برونسی مثل ... عجیب دوستش دارم این گمشته بی‏مزار را که امروزه مفقود الاثر می‏خوانندش. راست می‏گویند؛ چرا که نخواستیم بر دلمان تاثیری بگذارند.مفقود الاثر. ... و امروز به اسم او قلم می‏زنم ..:: حاج نعمت ::.. فامیلیش؟؟؟ اصلا مهم نیست.وقتی خودش عشق می‏کند با این فاطمی بودن ،این گمنامی،بگذار بگذریم. *********************** در اینجا: آنچه مورد نیاز مادحین است خواهید یافت. اشعار،سرود، و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) که دارای غنای معنایی است به همت شاعر عزیز آقای رضا تاجیک جمع‏آوری می‏گردد. در این مجموعه تلاش شده تا آنچه مورد نظر پیر و مرادمان حضرت سید علی آقای خامنه ای دامه توفیقاته می‏باشد لحاظ شود. .::«تا چه قبول افتد و چه در نظر آید»::.
  •  پرچم بی پلاک


  •  پرچم عشاق











  •  اشتراک در وبلاگ


  •  

    بی پلاک
    در مصیبتها چون آزادگان شکیبایى باید و یا چون نادانان فراموش کردن شاید . [نهج البلاغه]
  • محشر و فاطمه زهرا ( س )
    نویسنده: حاج نعمت سه شنبه 86/10/18
  • چهارده نور پاک (فارسی) - دکتر عقیقى بخشایشی - ج 5 - ص 655 - 657

    محشر و فاطمه زهرا ( س )

     از حضرت صادق ( علیه السلام ) روایت شده است که رسول خدا ( صلى الله علیه وآله ) فرمود : " چون روز قیامت فرا ‹ صفحه 656 › مى رسد ، براى فاطمه ( س ) گنبدى از نور برپا مى شود وحسین ( علیه السلام ) در حالى که سر بریدهء خود را در دست دارد به صحراى محشر مى آید . چون فاطمه ( س ) ، حسین ( علیه السلام ) را مى بیند ، فریادى مى زند که تمام فرشتگان مقرب و پیغمبران مرسل از گریهء او به گریه درمى آیند . پس از آن خداوند متعال ، حسین ( علیه السلام ) را به بهترین صورتى براى فاطمه ( س ) نمایان مى کند وحسین ( علیه السلام ) در حالى که سر بر بدن ندارد ، با قاتلان خود و آنان که ایشان را آماده کردند ، مخاصمه مى نماید و خداوند قاتلان او و کسانى که آمادهء کشتن او شدند و آنان که در قتل او شرکت داشتند ، همه را [ نزد فاطمه ( س ) ] جمع مى کند . چون حاضر شدند ، من فرد فرد آنان را مىکشم . باز زنده مى شوند . امیر المؤمنین ( علیه السلام ) آنان را به قتل مى رساند . سپس زنده مى شوند . حسن ( علیه السلام ) آنان را مى کشد ، باز زنده مى شوند . حسین ( علیه السلام ) آنان را مى کشد . سپس زنده مى شوند . هر کدام از ذریهء ما یک بار آنان را به قتل مى رساند . در این هنگام است که غضب ما بر طرف و اندوهها فراموش مى گردد " . پس از آن امام صادق ( علیه السلام ) فرمود : " خدا رحمت کند شیعیان ما را . به خدا قسم ، آنان به خاطر حزن و اندوهى طولانى که در این مصیبت داشتند ، در مصیبت ما شریکند و از رسول خدا ( صلى الله علیه وآله ) روایت شده است که چون روز قیامت برپا شود ، فاطمه ( س ) با جمعى از زنها به محشر مى آید . به او خطاب مى شود که داخل بهشت شود . مى گوید : " داخل نمى شوم تا بدانم بعد از من با فرزندم چه کردند ؟ " خطاب مى شود : " نظرى به قلب محشر کن " . چون نگاه مى کند ، مى بیند حسین ( علیه السلام ) ایستاده است و سر بر بدن ندارد . او از دیدن این منظره صیحه‌اى مى زند و از صیحهء او من و فرشتگان فریاد مىزنیم " . در روایت دیگرى وارد شده است که فاطمه ( س ) از دیدن حسین ( علیه السلام ) فریاد مى زند : " اى فرزندم و اى میوهء دلم ! " در آن حال خداى متعال براى خاطر فاطمه ( س ) به غضب مى آید و آتشى را که " هب هب " نامیده مى شود و هزار سال دمیده شده تا به رنگ سیاه درآمده است و هرگز آسایش و فراغت در آن داخل ، و غم و اندوه از آن خارج نمى گردد ، مأمور مى کند که ‹ صفحه 657 › قاتلان حسین ( علیه السلام ) را برچیند . آتش آنان را از میان مردم برمىچیند و چون در میان آن جاى گرفتند ، آتش فریاد شدیدى مى زند و افروخته مى شود و آن جماعت هم فریاد مىزنند و برافروخته مىشوند و با صداى بلند مى گویند : " پروردگارا ! براى چه قبل از بت پرستان ، آتش را بر ما واجب گردانیدى و ما را معذب ساختى ؟ " خطاب مى رسد : " آن کسى که مى داند مانند آن کسى نیست که نمى داند " . ( شما مىدانستید ولى آنان نمىدانستند . ) این دو روایت را ابن بابویه در کتاب " عقاب الأعمال " نقل نموده است و در جلد سى ام کتاب " تذییل " تألیف محمد بن نجار ، ( شیخ المحدثین در بغداد ) در شرح حال فاطمه دخت ابوالعباس ازدى نیز دیدم ، به اسناد خود از طلحه نقل مى کند که گفت : " از رسول خدا ( صلى الله علیه وآله ) شنیدم ، مى فرمود : " موسى بن عمران از خداوند درخواست کرد که برادرم هارون از دنیا رفت ، تو او را بیامرز " . خداوند به او وحى فرستاد : " اى موسى ! اگر از من درخواست کنى که تمام مردم اولین و آخرین را بیامرزم ، هر آینه اجابت مى کنم ، به جز قاتل حسین بن على بن ابى طالب ( صلوات الله وسلامه علیهم ) را که هرگز مورد عفو قرار نخواهد گرفت " .


  • از قلب شکسته ات برایم بنویس ( )